چگونه رابطه ما با استرس در طول زندگی تغییر می کند
سطح استرس روزانه تفاوت زیادی در کیفیت زندگی ما ایجاد می کند. از ما حالت عاطفی به ما سیستم ایمنی به ما ذهنی و فیزیکی سلامتی و حتی طول عمر ما، بهزیستی ما عمیقاً تحت تأثیر این است که چقدر در زندگی روزمره با موقعیت های استرس زا روبرو می شویم و در پاسخ به آنها چقدر تنش درونی احساس می کنیم.
چگونه آن عوامل در طول زندگی ما تغییر می کنند؟ آ مطالعه جدید با هدف کشف کردن با بررسی الگوهای استرس در گروههای بزرگسال در تمام سنین، آنها دریافتند که استرس، به طور کلی، با گذشت زمان راحتتر میشود.
دیوید آلمیدا (David Almeida)، نویسنده اصلی این مقاله، که دهههاست روی استرس مطالعه میکند، میگوید: «در نهایت، یک خبر خوب در مورد استرس وجود دارد، و آن این است که با افزایش سن در آن بهتر میشویم». این یافتهای است که میتواند یک حقیقت ساده را برای افراد در هر سنی آشکار کند: بازگشت از رویدادهای استرسزا مهارتی است که میتوانیم با تمرین آن را توسعه دهیم.
استرس در مراحل مختلف
این مصاحبه ها دو بار برای یک گروه از بزرگسالان با فاصله حدود 9 سال در یک دوره 20 ساله تکرار شد و به محققان اطلاعات غنی در مورد اینکه افراد چقدر در زندگی روزمره خود دچار استرس می شوند، می دهد. با مقایسه احساسات افراد در روزهای با و بدون عوامل استرس زا، محققان همچنین میتوانند تعیین کنند که افراد در یک روز استرسزا چقدر از نظر عاطفی رنج میبرند – خواه تابآور باشند یا نه. و آنها میتوانند ببینند که استرس چگونه بر افراد گروههای سنی مختلف در یک مقطع زمانی تأثیر میگذارد و در نظر بگیرند که چگونه مسیر استرس یک فرد با افزایش سن تغییر میکند.
آلمیدا پس از در نظر گرفتن جنسیت، قومیت، و وضعیت اجتماعی-اقتصادی افراد، دریافت که رفاه آنها در روزهای پر استرس کاهش مییابد – جای تعجب بزرگی در آنجا نیست. او همچنین دریافت که افراد روزهای پر استرس کمتری در زندگی خود دارند و با افزایش سن به میزان قابل توجهی بهتر استرس خود را کنترل میکنند، حداقل تا حدی. در حدود میانسالی، انعطاف پذیری افراد در برابر استرس ثابت ماند – به این معنی که بالا ماند، اما بیشتر بهبود نیافت – حتی با کاهش تعداد روزهای استرس زا که آنها تجربه کردند.
چرا افراد مسن کمتر از استرس رنج می برند؟ آلمیدا میگوید یک چیز، مردم از تجربه یاد میگیرند. بنابراین، با افزایش سن، فرصت های بیشتری برای یادگیری نحوه برخورد موثرتر با استرس داریم. از سوی دیگر، ما تمایل داریم که با افزایش سن، زمان خود را روی زمین محدودتر ببینیم، به طوری که به ما کمک میکند تا روی به حداکثر رساندن تجربهمان تمرکز کنیم (و اجازه دهیم عوامل استرسزا بیشتر از پشت ما خلاص شوند).
آلمیدا می گوید که نقش های اجتماعی ما نیز مهم است. بزرگسالان جوانتر معمولاً با استرسهای بیشتری روبرو میشوند، فقط به این دلیل که در مرحلهای از زندگی هستند که در آن حرفهها را شروع میکنند، به دنبال شریک زندگی میگردند، پدر و مادر میشوند، و میدانند چگونه میتوانند آن را در زندگی «بهدست آورند». چندین کار رشدی باعث ایجاد کشمکش و فشار می شود که می تواند زمان پر استرس تری از زندگی را ایجاد کند.
چگونه جمعیت شناسی استرس را شکل می دهد
با این حال، حتی در میان بزرگسالان جوان، خبرهای خوبی وجود دارد: توانایی آنها برای مدیریت خوب استرس در دهه اول بزرگسالی به سرعت افزایش مییابد – خیلی سریعتر از سنین بالاتر. این بدان معنی است که عوامل استرس زا، حتی اگر ناخوشایند باشند، با افزایش سن نیز بهتر مدیریت می شوند.
«آنها [young adult roles] آلمیدا میگوید، ترکیبی از آنها منابع بیشتری از استرس به شما میدهد، و از آنجایی که شما با آنها تازه کار هستید، احتمالاً در مدیریت آنها خوب نیستید. با این حال، با بزرگتر شدن، در عدم واکنش بهتر می شوید.
البته، این بدان معنا نیست که همه در مدیریت استرس بهتر می شوند – یا اینکه فقط جوانان با سطوح بالایی از استرس مواجه می شوند. به طور متوسط، افراد مسن تر ممکن است نقش های رشدی جدید کمتری برای تسلط داشته باشند. اما برخی همچنان استرسزای منحصر به فرد مراقبت را تجربه میکنند، که میتواند تلفات زیادی بر سلامتی افراد بگذارد. آلمیدا مشکوک است که افزایش مسئولیت های مراقبتی در سال های بعد ممکن است توضیح دهد که چرا او و تیمش دریافتند که انعطاف پذیری افراد در برابر استرس در اواسط 50 سالگی شروع به کاهش می کند.
همچنین ممکن است با افزایش سن با محدودیتهای فیزیکی بیشتری (مانند کم شنوایی یا آرتروز) مواجه شویم و این میتواند زندگی را نیز استرسزاتر کند، بنابراین، نباید تصور کنیم که همه چیز برای همه سالمندان خوب است، حتی اگر آنها یاد گرفته اند که انعطاف پذیرتر باشند.
او میگوید: «باید مراقب محدودیتهای خود با افزایش سن و همچنین نقاط قوت خاصی باشیم که داریم.
به علاوه، سن تنها چیزی نیست که بر عوامل استرس زا و انعطاف پذیری افراد در برابر استرس تأثیر می گذارد. در این مطالعه، آلمیدا دریافت که فردی با تحصیلات کمتر یا وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایینتر تمایل به گزارش استرسهای کمتری داشت – که برای او شگفتانگیز بود – اما واکنشپذیری استرس بدتری داشت. زنان همچنین در روزهای پر استرس نسبت به مردان تاب آوری کمتری گزارش کردند و روزهای پر استرس بیشتری را نیز تجربه کردند.
اگرچه مطالعه آلمیدا دلایل این امر را بررسی نکرد، اما او حدس میزند که برخی از افراد فرصتهای کمتری برای تسکین استرس در هنگام بروز آن دارند، شاید به دلیل نیازهای شغلی یا ماهیت مداوم عوامل استرسزایشان. اگر اینطور باشد، زنان یا افراد محروم از نظر اقتصادی ممکن است زمان یا آزادی کمتری برای انجام کارهایی که دیگران برای بهبودی از استرس انجام میدهند، داشته باشند، مانند پیادهروی یا تمرین مدیتیشن یا گرفتن تعطیلات.
«اگر در یک موقعیت استرسزای مزمن زندگی میکردم – مثلاً اگر یک مراقب بودم یا شغل بسیار پر استرسی داشتم که هیچ کنترلی روی آن نداشتم – به جای اینکه در سطح فردی، به تغییراتی در سطح سیاست/ساختار نیاز داشته باشم. آلمیدا می گوید.
اهمیت ویژه تاب آوری
نتایج این مطالعه در مجموعه وسیع تری از کارهایی که آلمیدا در طول دهه ها برای درک بهتر استرس و تأثیرات آن بر سلامت و شادی انجام داده است، قرار می گیرد. این یافتهها نه تنها نشان میدهند که عوامل استرسزا در طول زندگی ما تغییر میکنند، بلکه نشان میدهند که انعطافپذیری در برابر استرس ممکن است مستقل از تعداد عوامل استرسزای شما در هر زمان معین باشد.
آلمیدا میگوید این مهم است، زیرا نحوه واکنش افراد به استرس، به جای تعداد عوامل استرسزا که با آن مواجه میشوند، چیزی است که به نظر میرسد بیشتر منجر به نتایج ضعیفتر میشود. از نظر فیزیکی و ذهنی.
او میگوید: «بسیار نادر است که تعدادی از تجربیات استرسزا با شاخصهای سلامت و رفاه مرتبط باشد – از علائم سلامت جسمانی جزئی گرفته تا شرایط سلامت مزمن و حتی مواردی مانند عوارض و مرگومیر.» چیزی در مورد بدخلق بودن در یک روز پر استرس در مقابل یک روز بدون استرس وجود دارد که سلامتی و رفاه را در آینده پیش بینی می کند.
آلمیدا میگوید داشتن «زندگی بدون استرس» برای سلامتی ما نیز خوب نیست. که در مطالعه دیگری از او، جایی که افراد در مورد عوامل استرس زای روزانه خود گزارش کردند، 10 درصد از افراد مورد بررسی در طول مطالعه خود هیچ عامل استرس زا را گزارش کردند. اما، در حالی که به دلیل آن مزایایی را تجربه کردند، سلامت شناختی بدتری نیز داشتند. او میگوید مقداری استرس برای رفاه ما خوب است، تا حدی به این دلیل که استرس بخشی از یک زندگی غنی با شبکههای اجتماعی قویتر است – چیزی برای شادی، سلامتی و طول عمر نیز مفید است.
او میگوید: «وقتی مردم گزارش میدهند که یک عامل استرسزا دارند، احتمالاً تعاملات اجتماعی با دریافت حمایت اجتماعی دارند. بنابراین، برخی از جنبه های مثبت در تجربه واقعی یک عامل استرس زا وجود دارد.
با این حال، آلمیدا پیشنهاد نمی کند که ما نیاز به استرس هدفمند به خود داشته باشیم – بیشتر اینکه زندگی عاطفی خود را جدی بگیریم. به گفته او، اگر افراد تحت استرس بتوانند مداخلات هدفمندی دریافت کنند تا به آنها کمک کند احساسات خود را در جهت مثبت تر هدایت کنند، می تواند برخی از اثرات منفی بر سلامت و رفاه ما را کاهش دهد.
«اگر میتوانستیم بفهمیم که فردی در یک روز مشخص چقدر تحت فشار است، بر اساس نحوه گزارشدهیشان، و بلافاصله مداخلهای را برای او ارسال کنیم، بسیار مفید خواهد بود. امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد.»
منبع greatergood
سطح استرس روزانه تفاوت زیادی در کیفیت زندگی ما ایجاد می کند. از ما حالت عاطفی به ما سیستم ایمنی به ما ذهنی و فیزیکی سلامتی و حتی طول عمر ما، بهزیستی ما عمیقاً تحت تأثیر این است که چقدر در زندگی روزمره با موقعیت های استرس زا روبرو می شویم و در پاسخ به آنها چقدر تنش درونی احساس می کنیم.
چگونه آن عوامل در طول زندگی ما تغییر می کنند؟ آ مطالعه جدید با هدف کشف کردن با بررسی الگوهای استرس در گروههای بزرگسال در تمام سنین، آنها دریافتند که استرس، به طور کلی، با گذشت زمان راحتتر میشود.
دیوید آلمیدا (David Almeida)، نویسنده اصلی این مقاله، که دهههاست روی استرس مطالعه میکند، میگوید: «در نهایت، یک خبر خوب در مورد استرس وجود دارد، و آن این است که با افزایش سن در آن بهتر میشویم». این یافتهای است که میتواند یک حقیقت ساده را برای افراد در هر سنی آشکار کند: بازگشت از رویدادهای استرسزا مهارتی است که میتوانیم با تمرین آن را توسعه دهیم.
استرس در مراحل مختلف
این مصاحبه ها دو بار برای یک گروه از بزرگسالان با فاصله حدود 9 سال در یک دوره 20 ساله تکرار شد و به محققان اطلاعات غنی در مورد اینکه افراد چقدر در زندگی روزمره خود دچار استرس می شوند، می دهد. با مقایسه احساسات افراد در روزهای با و بدون عوامل استرس زا، محققان همچنین میتوانند تعیین کنند که افراد در یک روز استرسزا چقدر از نظر عاطفی رنج میبرند – خواه تابآور باشند یا نه. و آنها میتوانند ببینند که استرس چگونه بر افراد گروههای سنی مختلف در یک مقطع زمانی تأثیر میگذارد و در نظر بگیرند که چگونه مسیر استرس یک فرد با افزایش سن تغییر میکند.
آلمیدا پس از در نظر گرفتن جنسیت، قومیت، و وضعیت اجتماعی-اقتصادی افراد، دریافت که رفاه آنها در روزهای پر استرس کاهش مییابد – جای تعجب بزرگی در آنجا نیست. او همچنین دریافت که افراد روزهای پر استرس کمتری در زندگی خود دارند و با افزایش سن به میزان قابل توجهی بهتر استرس خود را کنترل میکنند، حداقل تا حدی. در حدود میانسالی، انعطاف پذیری افراد در برابر استرس ثابت ماند – به این معنی که بالا ماند، اما بیشتر بهبود نیافت – حتی با کاهش تعداد روزهای استرس زا که آنها تجربه کردند.
چرا افراد مسن کمتر از استرس رنج می برند؟ آلمیدا میگوید یک چیز، مردم از تجربه یاد میگیرند. بنابراین، با افزایش سن، فرصت های بیشتری برای یادگیری نحوه برخورد موثرتر با استرس داریم. از سوی دیگر، ما تمایل داریم که با افزایش سن، زمان خود را روی زمین محدودتر ببینیم، به طوری که به ما کمک میکند تا روی به حداکثر رساندن تجربهمان تمرکز کنیم (و اجازه دهیم عوامل استرسزا بیشتر از پشت ما خلاص شوند).
آلمیدا می گوید که نقش های اجتماعی ما نیز مهم است. بزرگسالان جوانتر معمولاً با استرسهای بیشتری روبرو میشوند، فقط به این دلیل که در مرحلهای از زندگی هستند که در آن حرفهها را شروع میکنند، به دنبال شریک زندگی میگردند، پدر و مادر میشوند، و میدانند چگونه میتوانند آن را در زندگی «بهدست آورند». چندین کار رشدی باعث ایجاد کشمکش و فشار می شود که می تواند زمان پر استرس تری از زندگی را ایجاد کند.
چگونه جمعیت شناسی استرس را شکل می دهد
با این حال، حتی در میان بزرگسالان جوان، خبرهای خوبی وجود دارد: توانایی آنها برای مدیریت خوب استرس در دهه اول بزرگسالی به سرعت افزایش مییابد – خیلی سریعتر از سنین بالاتر. این بدان معنی است که عوامل استرس زا، حتی اگر ناخوشایند باشند، با افزایش سن نیز بهتر مدیریت می شوند.
«آنها [young adult roles] آلمیدا میگوید، ترکیبی از آنها منابع بیشتری از استرس به شما میدهد، و از آنجایی که شما با آنها تازه کار هستید، احتمالاً در مدیریت آنها خوب نیستید. با این حال، با بزرگتر شدن، در عدم واکنش بهتر می شوید.
البته، این بدان معنا نیست که همه در مدیریت استرس بهتر می شوند – یا اینکه فقط جوانان با سطوح بالایی از استرس مواجه می شوند. به طور متوسط، افراد مسن تر ممکن است نقش های رشدی جدید کمتری برای تسلط داشته باشند. اما برخی همچنان استرسزای منحصر به فرد مراقبت را تجربه میکنند، که میتواند تلفات زیادی بر سلامتی افراد بگذارد. آلمیدا مشکوک است که افزایش مسئولیت های مراقبتی در سال های بعد ممکن است توضیح دهد که چرا او و تیمش دریافتند که انعطاف پذیری افراد در برابر استرس در اواسط 50 سالگی شروع به کاهش می کند.
همچنین ممکن است با افزایش سن با محدودیتهای فیزیکی بیشتری (مانند کم شنوایی یا آرتروز) مواجه شویم و این میتواند زندگی را نیز استرسزاتر کند، بنابراین، نباید تصور کنیم که همه چیز برای همه سالمندان خوب است، حتی اگر آنها یاد گرفته اند که انعطاف پذیرتر باشند.
او میگوید: «باید مراقب محدودیتهای خود با افزایش سن و همچنین نقاط قوت خاصی باشیم که داریم.
به علاوه، سن تنها چیزی نیست که بر عوامل استرس زا و انعطاف پذیری افراد در برابر استرس تأثیر می گذارد. در این مطالعه، آلمیدا دریافت که فردی با تحصیلات کمتر یا وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایینتر تمایل به گزارش استرسهای کمتری داشت – که برای او شگفتانگیز بود – اما واکنشپذیری استرس بدتری داشت. زنان همچنین در روزهای پر استرس نسبت به مردان تاب آوری کمتری گزارش کردند و روزهای پر استرس بیشتری را نیز تجربه کردند.
اگرچه مطالعه آلمیدا دلایل این امر را بررسی نکرد، اما او حدس میزند که برخی از افراد فرصتهای کمتری برای تسکین استرس در هنگام بروز آن دارند، شاید به دلیل نیازهای شغلی یا ماهیت مداوم عوامل استرسزایشان. اگر اینطور باشد، زنان یا افراد محروم از نظر اقتصادی ممکن است زمان یا آزادی کمتری برای انجام کارهایی که دیگران برای بهبودی از استرس انجام میدهند، داشته باشند، مانند پیادهروی یا تمرین مدیتیشن یا گرفتن تعطیلات.
«اگر در یک موقعیت استرسزای مزمن زندگی میکردم – مثلاً اگر یک مراقب بودم یا شغل بسیار پر استرسی داشتم که هیچ کنترلی روی آن نداشتم – به جای اینکه در سطح فردی، به تغییراتی در سطح سیاست/ساختار نیاز داشته باشم. آلمیدا می گوید.
اهمیت ویژه تاب آوری
نتایج این مطالعه در مجموعه وسیع تری از کارهایی که آلمیدا در طول دهه ها برای درک بهتر استرس و تأثیرات آن بر سلامت و شادی انجام داده است، قرار می گیرد. این یافتهها نه تنها نشان میدهند که عوامل استرسزا در طول زندگی ما تغییر میکنند، بلکه نشان میدهند که انعطافپذیری در برابر استرس ممکن است مستقل از تعداد عوامل استرسزای شما در هر زمان معین باشد.
آلمیدا میگوید این مهم است، زیرا نحوه واکنش افراد به استرس، به جای تعداد عوامل استرسزا که با آن مواجه میشوند، چیزی است که به نظر میرسد بیشتر منجر به نتایج ضعیفتر میشود. از نظر فیزیکی و ذهنی.
او میگوید: «بسیار نادر است که تعدادی از تجربیات استرسزا با شاخصهای سلامت و رفاه مرتبط باشد – از علائم سلامت جسمانی جزئی گرفته تا شرایط سلامت مزمن و حتی مواردی مانند عوارض و مرگومیر.» چیزی در مورد بدخلق بودن در یک روز پر استرس در مقابل یک روز بدون استرس وجود دارد که سلامتی و رفاه را در آینده پیش بینی می کند.
آلمیدا میگوید داشتن «زندگی بدون استرس» برای سلامتی ما نیز خوب نیست. که در مطالعه دیگری از او، جایی که افراد در مورد عوامل استرس زای روزانه خود گزارش کردند، 10 درصد از افراد مورد بررسی در طول مطالعه خود هیچ عامل استرس زا را گزارش کردند. اما، در حالی که به دلیل آن مزایایی را تجربه کردند، سلامت شناختی بدتری نیز داشتند. او میگوید مقداری استرس برای رفاه ما خوب است، تا حدی به این دلیل که استرس بخشی از یک زندگی غنی با شبکههای اجتماعی قویتر است – چیزی برای شادی، سلامتی و طول عمر نیز مفید است.
او میگوید: «وقتی مردم گزارش میدهند که یک عامل استرسزا دارند، احتمالاً تعاملات اجتماعی با دریافت حمایت اجتماعی دارند. بنابراین، برخی از جنبه های مثبت در تجربه واقعی یک عامل استرس زا وجود دارد.
با این حال، آلمیدا پیشنهاد نمی کند که ما نیاز به استرس هدفمند به خود داشته باشیم – بیشتر اینکه زندگی عاطفی خود را جدی بگیریم. به گفته او، اگر افراد تحت استرس بتوانند مداخلات هدفمندی دریافت کنند تا به آنها کمک کند احساسات خود را در جهت مثبت تر هدایت کنند، می تواند برخی از اثرات منفی بر سلامت و رفاه ما را کاهش دهد.
«اگر میتوانستیم بفهمیم که فردی در یک روز مشخص چقدر تحت فشار است، بر اساس نحوه گزارشدهیشان، و بلافاصله مداخلهای را برای او ارسال کنیم، بسیار مفید خواهد بود. امیدوارم روزی این اتفاق بیفتد.»
منبع greatergood
پاسخها