چرا داستان هایی که می گوییم مهم است؟

 

داستان هایی که ما در اختیار داریم پیچیدگی جهان را ساده می کند و آنها را از گیج کنندگی دور می کند، به همین دلیل است که تمایل داریم اطلاعاتی را انتخاب کنیم که باورهای موجود ما را تأیید می کند. اینطوری زندگی کمتر طاقت فرسا خواهد بود.

زمانی که با با اطلاعات جدید روبرو می شویم، داده های جدید از طریق داستان های موجود در ذهن ما دسته بندی می شود. اگر ااین داده‌ها با داستان‌های ما مطابقت داشته باشد، به آن اطلاعات اجازه می‌دهیم تا وارد شوند و اگر داده های جدید با داستان های پیین ما منطبق نبود، آن را رد می کنیم. بنابراین، در حالی که داستان‌های ما برای مرتب کردن واقعیت ضروری هستند، می‌توانند نقاط کوری را هم ایجاد کنند و ما را مستعد تصمیم‌گیری هایی بر اساس عادت، امید و ترس کنند و از هر اطلاعاتی که به راحتی در دسترس است برای تأیید انتخاب‌هایمان استفاده کنیم.

طرح پرسش‌های جدید، بررسی امکانات جدید، بررسی مسائل قدیمی از زاویه‌ای جدید، نیازمند تخیل خلاق است و نشان‌دهنده پیشرفت واقعی در علم است.

-آلبرت انیشتین

داستان های ما به ما کمک می کند افرادی را که انتخاب می کنیم تا با آنها تعامل داشته باشیم را فیلتر کنیم. به نوعی، ما به قبیله خود اعتماد داریم، به کسانی که با آنها احساس قرابت و جهان بینی مشترک داریم. هرچه افراد متفاوت یا عقاید آنها با ما زاویه بیشتری داشته باشد، شک و تردید ما بیشتر می شود. این وفاداری می‌تواند باعث شود داستان‌های ما احساس قدرت کنند و ما را وادار به دفاع از یک طرف در مقابل طرف دیگر کنیم. زمانی که این اتفاق می‌افتد، ما وارد آن می‌شویم. تضاد از خود تغذیه می‌کند، و روایت ما در مقابل آن‌ها می‌تواند حاکم شود و ما را از پذیرش اطلاعات جدید، حتی زمانی که مبتنی بر شواهد باشد، مصون می‌سازد.

برای اینکه اطلاعات جدید پذیرفته شود، باید داستانی در ذهن داشته باشیم که امکان پردازش داده های متضاد را فراهم کند. در حالی که تقریبا ااکثر انسان‌ها تمایل به ساده‌سازی، خیر و شر سازی دارند، ما نیز تمایل به تعیین حقیقت داریم. شکستن ناهماهنگی و قبیله‌گرایی مستلزم یافتن راه‌هایی است که به ما امکان می‌دهد تصاویر وسیع‌تر را ببینیم و به طیف وسیعی از صداها احترام بگذاریم، اعتماد ایجاد کنیم و با دیدگاه‌های بی‌شماری ارتباط برقرار کنیم.

با گسترش به هم پیوستگی دنیای مدرن، پیامدهای مرتبط با هم تسریع می‌شوند (جروم، 2019). ما باید راه های بهتری برای مراقبت از یکدیگر ایجاد کنیم و لازم است که پلتفرم‌های جدیدی ایجاد کنیم تا فرصت‌های جذابی را برای دریافت و پردازش داستان‌های ناآشنا فراهم کند، پرسش‌گری را تسهیل کند و به عنوان کاتالیزور تغییرات اجتماعی عمل کند.

اطلاعات حسی متفاوتی از کلمات پردازش می شود. هنگامی که این اطلاعات در سطح حسی دیده، شنیده و احساس می شوند، دیدگاه های جدیدی که در غیر این صورت رد می شوند را می توان در نظر گرفت. کاتالیزورهای چندحسی، مانند هنرهای بصری، نمایش، غذا و موسیقی، می توانند ما را از دیدگاه های خاص خود عبور دهند.

درگیر کردن شنوایی، بینایی، بوییدن، چشیدن و لمس کردن برای کشف اطلاعات، ابزار مورد علاقه مغز ما برای ادراک است، زیرا برای پردازش و ادغام اطلاعات متنوع در یک روایت منسجم و معنادار تکامل یافته است (چاندراسکاران، 2017). هنگامی که حواس ما درگیر هستند، حس ما از خود و دیگران کمرنگ می شود و می توانیم دنیایی فراتر از خود را تجربه کنیم (Dzieweczynski، 2021). زمانی که ما اشتراکات خود را به جای تفاوت های خود درک می کنیم، قادر خواهیم بود در جهت اهداف متقابل سودمند کار کنیم. انسانیت ما عمیق تر می شود.

روایات ترکیبی هنر و علم می توانند به عنوان وسایل چندحسی برای انتقال داده های ظریف و پیچیده عمل کنند. ترکیب هنرها با روایت‌های مبتنی بر داده‌ها، هر دو طرف مغز ما را گرد هم می‌آورد و به اعماق قلب ما می‌رسد تا احساسات را شعله‌ور کند و به کنش اجتماعی دامن بزند. اطلاعات مبتنی بر علم برای توسعه راه حل های سیستمی و پایدار برای دنیای پیچیده ما بسیار مهم است.

پلتفرم‌های جدید که همکاری هنر و علم را در محیط‌های همه‌جانبه و چندحسی ترویج می‌کنند، امید جدیدی را برای تعامل متقابل ایده‌ها و انتشار روایت‌های تجربی قدرتمندی که قادر به ایجاد همدلی هستند، ارائه می‌کنند. علم و هنرها با یک روایت انسانی مشترک الهام بخش یادگیری دگرگون کننده هستند: ساختن جهانی عادلانه تر و پایدارتر که از هنر الهام گرفته شده و از حقیقت آگاه است (جروم، 2019).

بنابراین داستان هایی که می گوییم مهم است…

 

[web_stories title=”true” excerpt=”false” author=”true” date=”true” archive_link=”true” archive_link_label=”” circle_size=”150″ sharp_corners=”false” image_alignment=”left” number_of_columns=”1″ number_of_stories=”5″ order=”DESC” orderby=”post_title” view=”carousel” /]

منبع Psychology Today

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *