5 کلمه ساده که می تواند روز بد شما را تغییر دهد

یکی از آن روزها بود … آن روزهایی را می شناسید که واقعاً هیچ اتفاق بدی نیفتاده، اما به نظر می رسد همه چیز اشتباه پیش می رود. زمانی که بسیاری از چیزهای آزاردهنده کوچک اتفاق می‌افتد و به نظر می‌رسد که روز از آنجا شروع می‌شود.

این یکی از آن روزها بود.

با سردرد از خواب بیدار شده بودم و تصمیم گرفتم دکمه چرت زدن زنگ ساعتم را بزنم (دوبار) تا مجبور نباشم با روز روبرو شوم، ولی این جرت زدن ها به این معنی است  که باید عجله کنم تا آماده شوم و به کلاس اول دانشگاه برسم. 

من در نهایت دیر به کلاس رسیدم (و خودم از آن دسته افرادی هستم که از دیر آمدن متنفرم)، و هر چه روز پپیش می رفت، اوضاع بدتر می شد. در کلاس دیگری متوجه شدم که آزمونی داریم که آن را کاملاً فراموش کرده بودم و برای آن آماده نشده بودم. بعد از کلاس هم قرار بود با گروهی ملاقات کنم تا روی یک تکلیف گروهی کار کنم، اما کسی نیامد.

“آیا این روز می تواند بدتر شود؟”

من به طرز چشمگیری فکر کردم

وقتی داشتم به خانه می رفتم گرفتار طوفان و باران شدم و متوجه شدم که حتماً جایی در کفش هایم سوراخ وجود داشته است. به طور جدی احساس می‌کردم در فیلمی هستم که در آن یک نفر روز بدی را سپری می‌کند.

وقتی وارد در شدم، به این نتیجه رسیدم که آن روز خراب است و دیگر تلاش برای انجام کاری نکن که فایده ای ندارد، اما با یکی از مانتراهای مورد علاقه ام توسط الکساندرا فرانزن جلوی خودم را گرفتم:

“امروز هنوز تمام نشده است.”

این مانترا فوراً افکارم را تغییر داد و متوجه شدم که هنوز زمان برای شمارش روز وجود دارد.

“اگر امروز قلب شما می تپد، اگر ریه های شما نفس می کشد، اگر هنوز زنده هستید … پس برای انجام کاری مهربان، خلاق، سخاوتمندانه، رضایت بخش و شجاعانه دیر نیست…”

~ الکساندرا فرانزن

 

بالاخره بعد از ظهر شد…

دوش گرفتم و لباس پوشیدم. منتظر ماندم تا نامزدم به خانه برگشت و با هم به شهر رفتیم، جایی که شکلات خام نعناع و کامبوچا خریدیم. ما به اطراف شهر رفتیم و در یکی از پارک های مورد علاقه من قدم زدیم. در نهایت برای شام همبرگر گرفتیم و یک گفتگوی واقعا معنادار داشتیم و سپس به دیدن یک فیلم رفتیم.

وقتی آن شب به خانه رسیدم، متوجه شدم که آن پنج کلمه چقدر عمیق بودند و چگونه به من کمک کردند روز (و نگرش) خود را کاملاً تغییر دهم.

اوایل روز می‌توانستم تصمیم بگیرم آن روز را رها کنم، اما در عوض، راهی پیدا کردم تا بقیه روز را به حساب بیاورم –با انجام کاری که برایم معنادار بود – همه به این دلیل که به خودم یادآوری کردم که آن روز هنوز تمام نشده بود

روز من از بدترین روز هفته به یکی از روزهای مورد علاقه من در هفته تبدیل شد، اگرچه قطعاً همه چیز خوب نبود.

این فقط یک تجربه یکباره نبود. من بارها از این مانترا استفاده کرده ام و هر بار نتایج شگفت انگیزی داشته است.

زمانی بود که احساس می‌کردم یک یکشنبه کامل را هدر داده‌ام و این مانترا به من انگیزه داد که به بیرون بروم و قدم بزنم، جایی که در نهایت شاهد یکی از تماشایی‌ترین غروب‌هایی بودم که تا به حال دیده‌ام.

زمانی بود که در انجام برخی از نوشتن ها با مشکل مواجه می شدم، و این شعار مرا متقاعد کرد که روی کاناپه ولو نشوم و با تماشای آخرین سریال وسوسه انگیز نتفلیکس وقت نگذرانم و در نتیجه،  کارم را بیشتر از آنچه می خواستم پیش ببرم.

زمانی زیادی بود که احساس می‌کردم هر چیزی که ممکن است اشتباه پیش برود دارد از دست می رود و من آنقدر در حال ناخوشایندی بودم که نمی‌توانستم کاری انجام دهم ولی این جمله به من الهام داد که یک ساعت وقت صرف کنم تا به تک تک چیزهایی را که می‌توانم با آن ها روزم را تغییر دهم فکر کنم و بابت آن‌ها سپاسگزار باشم و این سپاسگزاری را بنویسم، و این کار به طور کامل روز (و خلق و خوی) من را تغییر داد.

من بارها و بارها از این پنج کلمه برای تغییر روزم استفاده کرده ام و دوست دارم از “امروز هنوز تمام نشده” به عنوان شعارم برای تغییر یک روز نه چندان عالی استفاده کنم زیرا:

1. این یک یادآوری قدرتمند برای یافتن راهی برای نجات بقیه روز است.

این جمله به من یادآوری می کند که بدون توجه به آنچه تا کنون در روزم اتفاق افتاده، هنوز زمان برای انجام یک اتفاق خوب وجود دارد. این به من یادآوری می کند که نیازی نیست منتظر یک روز جدید، یک هفته (یا ماه یا سال) جدید باشم تا تصمیم بگیرم اوضاع را تغییر دهم.

2. به من یادآوری می کند که همیشه یک انتخاب وجود دارد.

وقتی روز خوبی ندارم می‌توانم انتخاب کنم که از آن لحظه چه اتفاقی بیفتد. می توانم انتخاب کنم که روز را دور بیندازم، یا می توانم انتخاب متفاوتی داشته باشم و سعی کنم راهی پیدا کنم تا روز را به حساب بیاورم.

3. به من یادآوری می کند که هر روز کاری (یا خیلی کارها) را انجام دهم که برایم معنادار است.

عادت کردن به زندگی روزمره با خلبان خودکار ذهن می تواند آسان باشد، اما این جمله باعث می شود دوباره ارزیابی کنم که چگونه “دقیقه های زندگی” خود را سپری کرده و می کنم و به من یادآوری می کند که برای ساختن این روز و هر روز آگاه و بیدار باشم.

4. به من یادآوری می کند که برای هر روز شکرگزار باشم، مهم نیست که چه باشد.  

همانطور که آلیس مورس ارل می گوید: “هر روز ممکن است خوب نباشد … اما یک چیز خوب در هر روز وجود دارد.” و این جمله به من کمک می کند تا در یافتن و خلق خوبی ها در هر روز تلاش کنم.

بنابراین مهم نیست که تا به حال در روز شما چه اتفاقی افتاده است، اگر می خواهید بقیه روز خود را به حساب بیاورید، می توانید:

  • یک کار محبت آمیز برای خودتان انجام بدهید این ممکن است شبیه انجام کاری باشد که دوست دارید و معمولاً برای آن وقت نمی‌گذارید، به خودتان پنج دقیقه استراحت بدهید، آگاهانه نفس بکشید و یک فنجان چای همراه با آگاهی بنوشید، یا از خود بپرسید «در حال حاضر واقعاً به چه چیزی نیاز دارم؟» سپس آن را انجام بدهید.
  • کاری متفکرانه و سخاوتمندانه برای دیگری انجام دهید. این ممکن است شبیه کمک به کسی در مورد کاری به نظر برسد، یا به  کسی بگویید که به خاطر خودش یا بخاطر کارهایش سپاسگزار هستید یا یادداشتی بنویسید و آن را از طریق نامه برای او بفرستید.
  • کاری سازنده انجام دهید این ممکن است شبیه به انجام کاری باشد که برای سال‌ها می‌خواستید انجام دهید، اما به انجام آن نرسیده‌اید، قرار ملاقات‌هایی را که به تعویق انداخته‌اید، یا تمیز کردن بخشی در خانه‌تان را انجام دهید.
  • کاری را انجام دهید که معمولاً انجام نمی دهید. این ممکن است شبیه رفتن به سینما در وسط هفته، یا پختن کیک با وجود اینکه تولد کسی نیست، یا رفتن به پیاده روی در مسیری که هرگز در آن نرفته اید به نظر برسد.
  • کاری انجام دهید – هر کاری – که برای شما معنادار باشد. چیزی که باعث می شود احساس کنید بقیه روز را حساب کرده اید، مثل خواندن کتاب یا یاد گرفتن یک کار جدید.

بنابراین هر زمانی که این مطلب را می خوانید، هر اتفاقی که تاکنون برای امروزتان افتاده است، بدانید که همیشه زمانی برای تغییر جریان روز وجود دارد. آن روز نباید اینجا تمام شود. این به شما بستگی دارد که از این به بعد چه اتفاقی می افتد.

منبع Tiny Buddha

مقالات مرتبط

پاسخ‌ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *